حرفهای زده نشده در حوزه معارف اسلامی، دین، حکومت (سیاستگذاری عمومی)، جامعه اسلامی، فرهنگ و ارتباطات
این یادداشت، در شماره اول نشریه حیات خلوت، آذر 1390، در صفحه چهار، منتشر شده است.
بای بسمالله
نیاز به یک «حیات خلوت»
حمید درویشی شاهکلائی
1- مقدمه اول: از 14 سال پیش که روزنامهنگاری
را شروع کردم، ضعف بچه مذهبیها را در نوشتن و به تبع آن، رسانههای مکتوب، دیدهام.
همیشه مطبوعات خوب از آن دگراندیشان بود. از مشروطه و روشنفکرانش بگیر تا سالهای اخیر و روزنامه
شرق و هفتهنامه شهروند امروز.
2- مقدمه دوم: دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام نسبت به گفتمان انقلاب اسلامی دچار شعارزدگی شدهاند. ماهنامه «حیات» هم در تلاش است که شعارزدگی تمام شود اما نیازمند مشارکت بیشتری است. مخاطبان ماهنامه حیات (چه زمانی که هر سال، تنها یک شماره منتشر میشد و چه زمانی که نام وزین هفتقفل بر پیشانیاش خورده بود)، عمدتا در بیرون دانشگاه هستند. گفتمان انقلاب اسلامی، حتی در قالب شعار هم برای آنها «همچنان» تازگی دارد. اما پرداختن به مسائل درون دانشگاهی، هیچ جذابیتی برای آنها ندارد.
3- نتیجه: قرارگاه روزنامهنگاری حیات بسیج دانشجویی1، با توجه به دو مقدمه ذکر شده، افزایش فرصتهای مطبوعاتی و تمرین نوشتن را برای امام صادقیها در دستور کار خود قرار داده است. در این میان پرداختن به موضوعات داخل دانشگاه با نگاه گفتمانی انقلاب اسلامی از اهمیت بیشتری برخوردار است. تولد ویژهنامه «حیات خلوت» در همین راستاست.
4- البته نشریه، تنها راه و حتی بهترین راه نیست. اما راهکار خوبی است. مثلا وبلاگنویسی هم برای دست به کیبورد (قلم سابق) شدن موثر و ضروری است ولی اگر از زاویه تربیت نیرو برای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نگاه کنیم، واجبترین راه، راه حیات است. راه «حیات» را بپیمایید.
5- بنابراین، تفاوت حیات خلوت با «عبور»2 در اختصاص نداشتن آن به کدهای پایین است. (شماره اول با پنج یادداشت از دانشجویان دکتری منتشر شد.) تفاوت آن با عمده نشریات دانشگاه، رویکرد گفتمان انقلاب اسلامی حاکم بر آن است. تفاوت آن با ماهنامه حیات، اختصاص حیات خلوت به داخل دانشگاه امام صادق علیه السلام است. تفاوت آن با «خانه ما»3، در ظاهر، رویکرد و فاصله زمانی انتشار است.
پینوشت:
1. جنب قرارگاه روحالله، روبهروی اتاق تلویزیون، جنب بوفه دانشجویی.
2. «عبور»، تجربه کمی شکست خورده بسیج دانشگاه است در چند سال قبل، که طی آن شش شماره مجله توسط کدهای پایین منتشر شد.
3. «خانه ما»، در
سال گذشته دو شماره منتشر شد. امسال با رویکردها و ظاهر جدیدی به همت بسیج
دانشجویی منتشر خواهد شد.
خروش عدالتخواهانه دانشجوی دانشگاه امام صادق علیه السلام که سبب دستگیری اش در مسجد الحرام شد، چه بود؟!
خبرهای دستگیری، برگزاری دادگاه برای
دانشجوی دانشگاه امام صادق علیه السلام توسط سعودی های وهابی در سفر عمره دانشجویی، خبر بیانیه (یو 8) بسیج دانشجویی هشت دانشگاه تهران و خبر آزادی این دانشجو
را احتمالا خوانده اید.
(اگر نه اینجاها را ببینید: مشرق، فارس، باز هم فارس، لبیک، abna)
دیشب کلیپی از آن چه سبب دستگیری او شد به دست من رسید. او تنها مرگ بر آمریکا نگفت. او و دوستانش کارشان را با دعاهای معمولی آغاز می کنند و برای غفران گناهان خود و پدر و مادر و مسلمانان و رفع نیازهای آنان دعا می کنند و دعاهایشان را ادامه می دهند. او می گوید و دوستانش و (حتی دیگر مسلمینی که طواف می کنند) تکرار می کنند:
ربنا اغفر لنا و لوالدینا و للمسلمین و المسلمات و للمومنین و المومنات و اقض حوائجهم ...
تا جایی که دعا ها بو دار می شود:
اللهم انصر جیوش المسلمین! (ترجمه: خدایا! سپاه های مسلمان را یاری کن!)
اللهم انصر اخواننا فی فلسطین، (ترجمه: خدایا! برادرانمان را در فلسطین یاری کن!)
و فی لیبیا، (و در لیبی)
و فی البحرین،
و فی الیمن،
و فی المصر!
اسم بردن از یمن و بحرین کار خطرناکی بود که خدا شجاعت آن را به آنها داد. اما تازه شعار دادن و خروش انقلابی آنها شروع می شود. وارد مصداق های دقیق تر می شوند:
اللهم احفظ سید حسن نصر الله
اللهم احفظ طیب اردوغان
اللهم احفظ سید علی السیستانی
اللهم احفظ عبدالله گل
اللهم اهلک اعداءنا (ترجمه: خدایا! دشمنان ما را نابود کن!)
اللهم اهلک حسنی مبارک
اللهم اهلک معمر قذافی
اللهم اهلک اعداءنا الامریکیین و الاسرائیلیین... (ترجمه: خدایا! دشمنان آمریکایی و اسرائیلی ما را نابود کن!)
بغض و کینه انقلابی دیگر در فریادها کاملا مشهود است. همه با هم شعار سر می دهند:
الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر،
الموت لامریکا، الموت لامریکا، الموت لامریکا، الموت لامریکا، الموت لامریکا،
الموت لاسرائیل، الموت لاسرائیل، الموت لاسرائیل، الموت لاسرائیل، الموت لاسرائیل...
کلیپ 5 دقیقه ای تمام می شود. اما فریادهای آنان...
او که بود؟
(عکس مربوط به سال گذشته، اربعین، کربلاء عراق است.)
محمد سلیمانی درچه،
دانشجوی ورودی سال 85 دوره کارشناسی ارشد پیوسته رشته معارف اسلامی و حقوق دانشگاه امام صادق علیه السلام،
از بچه های باصفای هیات میثاق با شهدا،
از مسئولین ارشد بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام (مدیر روابط عمومی)،
...
وبلاگش را شاید بشناسید (اینجا) یادداشتهایش را در نشریات دانشجویی حیات، خانه ما و یا وبلاگ دانشگاهه داریم؟!!! (اینجا) شاید خوانده باشید.
محمد با انگیزه است. معتقد است. به امام خامنه ای معتقد است. به مطالبه گری و آرمان خواهی معتقد است.
محمد نه تنها اعتقاد و انگیزه دارد؛ بلکه اهل عمل است.
محمد عزیز و دوست داشتنی ما می رفت که محمد نفس زکیه شود تا مقدمات ظهور آقا فراهم شود که نشد!
خدا از این «محمد»ها بسیار در آستین دارد. در فلسطین، در مصر، در لیبی...
خدایا! این «محمد» ها را برای اسلامت نگهدار! (ترجمه: اللهم احفظ هولاء الـ«محمد»ین...
*وبنوشت حمید درویشی شاهکلائی،
*متولد شیرگاه (سوادکوه شمالی) مازندران،
*دانشآموخته دوره سوم کارشناسی ارشد پیوسته رشته «معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات» دانشگاه امام صادق علیه السلام.
*دانشجوی پنجمین دوره دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیهالسلام.
*اولین «رتبه یک» کنکور سراسری دکتری علوم ارتباطات (1390).
*مؤسس قرارگاه نشریات حیات و سردبیر سابق ماهنامه فرهنگی سیاسی حیات، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام، سال بیست و یکم و بیست و دوم.
*معاون سابق آموزش و معاون سابق ارتباطات مرکز آموزشهای مجازی بسیج مستضعفین
*پژوهشگر برتر مرکز مطالعات راهبردی تربیت اسلامی (1394)
*با افتخارتر از همه: برادرزاده سردار سپاه اسلام، پاسدار شهید برزو درویشی.
* وبلاگ پاورقی فرهنگ و ارتباطات به متنها و حاشیههای فرهنگ و ارتباطات با اولویت انقلاب اسلامی و علاقه نویسنده میپردازد.